مادر
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

گفتم مادر! ...
گفت: جانم
گفتم درد دارم! ...
گفت: بجانم
گفتم خسته ام! ...
گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! ...
گفت : بخور از سهمِ نانم ... ... ... ...
گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چششمانم
اما یک بار نگفتم: مادر من خوبم شادم...!
همیشه از درد گفتم و از رنج

به سلامتی مادر واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره!
به سلامتی مادر بخاطر اینکه هیچوقت نگفت من همیشه گفت بچه هام...
به سلامتی مادر بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت
به سلامتی مادر بخاطر اینکه از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته
به سلامتی مادر بخاطر زندگی که همراه با شادی و امید و مهربونی بهمون میده
به سلامتی مادرچون هیچوقت خستگیشو به رخمون نمیکشه و ازش گلایه ای نمیکنه
به سلامتی مادر چون اگه خورشید نباشه میشه گذرون کرد اما بدون حضور مادر زندگی یه لحظه هم معنی نداره

به سلامتی مادر که بخاطر ما اندام خوشکلش بهم خورد!




:: بازدید از این مطلب : 1356
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: